«کربلا به من آموخت، خواهر حرمت دارد»
سه شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۱، ۱۱:۳۱ ب.ظ
با آن قد و قامت و پاهای کوچکش پیاده به سمت حرم اربابمان سید الشهدا(علیه السلام) می رفت.
دخترک چادرش رو همینطور توی صورت کوچک و دوست داشتنیاش جمع کرده بود و به اطراف نگاه میکرد.
دمپاییهای بزرگتر از پایش هم بدجور دل میبرد!
از گروه زدم بیرون تا عکس بگیرم.
تا آمدم شاتر را بزنم دیدم توی کادر دو نفر ایستاده.
یکی با ترس و خجالت، و دیگری با ژستی که یعنی:
«با خواهر من چه کار داری؟ من برادرش هستم. حواست باشد!» .
آری او برادر آن دخترک بود.
دخترک چادرش رو همینطور توی صورت کوچک و دوست داشتنیاش جمع کرده بود و به اطراف نگاه میکرد.
دمپاییهای بزرگتر از پایش هم بدجور دل میبرد!
از گروه زدم بیرون تا عکس بگیرم.
تا آمدم شاتر را بزنم دیدم توی کادر دو نفر ایستاده.
یکی با ترس و خجالت، و دیگری با ژستی که یعنی:
«با خواهر من چه کار داری؟ من برادرش هستم. حواست باشد!» .
آری او برادر آن دخترک بود.
دوربین را گرفتم کنار و لبخندی زدم و بعد این عکسها در حافظهی دوربینم ثبت شد.
به نقل از:حامیان حجاب اسلامی
شما هم با افتخار در صفحه لینک های ویژه/دایرکتوری 12گانه ثامن تم لینک شدید.
یاعلی