قرارگاه فرهنگی یک بچه ارزشی

قرارگاه فرهنگی یک بچه ارزشی

اللهم اجعل محیای محیا محمد(ص) و آل محمد و مماتی ممات محمد(ص) و آل محمد

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پیوندها
پیوندهای روزانه
۱۶
آبان

می خواستم به دنیا بیایم، در زایشگاه عمومی، پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی. مادرم گفت: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

می خواستم به مدرسه بروم، مدرسه ی سر کوچه ی مان. مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟...مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟...گفت: مردم چه می گویند؟!...

  • رضا غفاریان
۱۶
آبان

ما کربلا نرفته ز دنیا نمی رویم
ما را ببر تمام کن این انتظار را

کربلا
  • رضا غفاریان
۱۶
آبان

گرچه آن طفل سه ساله تاب در پیکر نداشت
تاب سیلی داشت تاب دیدن آن سر نداشت

تا سرخونین بابا را در آغوشش گرفت
بر لب او لب نهاد و از لبش لب برنداشت

حضرت رقیه

  • رضا غفاریان
۰۹
مهر

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله ...

ثبت نام پیاده روی اربعین در سایت

http://www.asetad.ir/tavala

کربلا

  • رضا غفاریان
۳۱
شهریور

کاش اول مهری کسی یاد معلم‌ها می‌داد که شغل پدر‌ها را نپرسند؛

وقتی هنوز احترام به همه‌ی شغل‌ها را و افتخار به همه‌ی پدر‌ها را یاد

دانش‌آموزانشان نداده‌اند!

حالا قصه‌ی چشمان یتیمی که نم می‌خورد،بماند.

 

 

  • رضا غفاریان
۰۹
شهریور

استاد فاطمی نیــا حفظه الله :
بنــده روی منبر امام حسین علیه السلام ، در خانه خدا ،آن هم در مجلس حضرت زهــرا -سلام الله علیها -اگر چیزی را یقین نکنــم نمی گویــم.

بدانیــد و آگاه باشیــد :
هر کس کوچکتریــن حرف در تضعیف مقام رهبــری بزنــد ،هر کس اندیشه ای داشته باشد که ضد مقام رهبــری باشد ،خدا او را نخواهد بخشیــد .

این را یقیــن داشته بدانید ، قدردان رهبــر باشید .اگر افکار پاشیده ای ، پوسیده ای به شما عرضه کردند قبول نکنیـد.
این مــرد بزرگ،  عزّ اسلام است و هر کس با این مــرد بــزرگ ، با مقام معظم رهبــری مخالفت کند خدا از او نمی گــذرد .

  • رضا غفاریان
۱۳
مرداد

سلام

نمیدونم چی بگم...

فقط میگم اسمم تو تکمیل ظرفیت برای اعتکاف حرم در اومد

خدایا شکرت

به یاد همتون هستم قول میدم

پی نوشت:لطفا به لینک زیر برید و این عکس رو لایک کنید.

ما از گذشته ارادت داشته ایم

  • رضا غفاریان
۰۷
مرداد


گفتم امروزکه روزغم مولاست عجب               پس چرا این دل من درهوس کرب وبلاست
  
روزها راکه شمردم دیدم                             110 روز دگر عاشوراست...!!!

 

  • رضا غفاریان
۰۶
مرداد

ای جلوه گه شکوه آیات جلی         ای بعد نبی تو جانشین و تو ولی

از دورهم احساس مرامیفهمی       ای کاش همه مثل تو بودند علی(ع)

آمنه دولت آبادی 14مرداد91در محضر رهبر انقلاب

  • رضا غفاریان
۰۶
مرداد

مثل هر روز بود.داشتم به سمت محل برگزاری کلاسها می رفتم.ساعت از 8گذشته بود .دیر شده بود باید با تاکسی خودم را به محل کلاس می رساندم...

مثل همیشه نبود...تاکسی از انتهای خیابان امام رضا(ع)به سمت میدان بسیج در حرکت بود.در تب و تاب و استرس دیر رسیدن بودم که یک صحنه مرا به خود آورد...حرم.

لذت حرکت در مسیری که انتهایش خانه یار است.

چقدر سعادتمندم که توفیق اجباری سلام بر شما را دارم.

پی نوشت:ولی میدونم که خیلی بی معرفتم آقا.شاید علت در نیومدن اسمم تو اعتکاف هم این بی معرفتی من بوده.کلا این روزا حالم اصلا خوش نیست،خودت به دادم برس امام رئوف

  • رضا غفاریان
۰۴
مرداد

ما از گذشته ارادت داشته ایم

عکس از وبلاگ دلدادگان حق

  • رضا غفاریان
۲۹
تیر

دوستان بخاطر تاخیر درتایید شدن نظراتتون واقعا شرمنده ام

اینترنت مخابرات یه 3هفته ایه که دچار مشکله

برا همین خیلی سخت میشه که 5دقیقه بصورت مستمر وصل باشه

دعا کنین درست شه که زودتر بتونم به نظراتتون پاسخ بدم

یاعلی

  • رضا غفاریان
۲۶
تیر

هیچی تو ایام ماه رمضون لذت بخش تر از این نیست که بخاطر شرایط کارم مجبورم

روزی سه چهار بار به امام رضا ع سلام بدم

خدایا ممنونتم

  • رضا غفاریان
۲۵
تیر

شما میتوانی روسری نصفه نیمه ات را هی برداری و دوباره بزاری / میتوانی گاهی بادبزنش کنی /

میتوانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود /

میتوانی شلواری بپوشی که دمپایش تا صندل ات 20 سانتیمتر فاصله داشته باشد /

میتوانی جوراب هم نپوشی / لاک هم میتواند سیستم جدید خنک کننده ای باشد! /

بستنی هم لیس بزن روی نیمکت پارک / بوی ادکلنت هم میتواند تا 10 متر پشت  سرت تعقیبت کند /

فرض کن اینها بلد نیستند مثل تو باشند / فرض کن اینها عادت کرده اند به این پارچه ی سیاه در این گرما /

فرض کن گرمشان نمیشود /فرض کن تو روشنفکری و اینها امل /

شاید فقط آنها بدانند، چادر ترنم عطر یاس درفضای غبار آلود دنیاست، / وشاید فقط آنها می دانند این جمله ،یعنی چه!

شاید هنوز حس نکرده ای،حجاب خنکا و زیبایی به وجود هر دختر می نشاند... /

تو میتوانی خوش باشی به عرق نکردن در دنیا

خنکای بهشت گوارایتان دختران چادری

ماه رمضان ، چادر، گرما ،روزه

من نمیدانم ملائک چطور می خواهند حساب کنند ثواب چادری های رمضان  تیر ومرداد را

 

  • رضا غفاریان
۲۳
تیر

سلام دوستان

طاعات و عباداتتون قبول باشه

میخواین ارزش این ماه مبارک رو بفهمید؟

یه پیشنهاد دارم:

دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه دعای وداع  امام سجاد(ع) با ماه رمضانه

در این دعا امام سجاد(ع) ویژگیهای این ماه مبارک رو برشماری کردن

حتما یه باراین دعا را در اوایل ماه رمضان بخوانید تا در هنگام وداع حسرت ندانستن ارزش این ماه را نخورید

  • رضا غفاریان
۲۳
تیر

آقا جان
از وقتی  شنیدم که حسین(ع) را منتظرانش شهید کردند می ترسم
خودت برایم دعا کن...

  • رضا غفاریان
۲۱
تیر

ای امانت دار کوثر کی تو می آیی ز در؟

وی وصی آل حیدر کی تو می آیی ز در

مصحف زهراست نزدت، تیغ حیدر همچنین

وارث بابا و مادر کی تو می آیی ز در

چشم امید تمام انبیاء و اولیاء

بر ظهور تست آخر کی تو می آیی ز در

هستی از هست تو هستی یافت ای هست خدا

وی همه هست پیمبر کی تو می آیی ز در

دیدگان اشکبار شیعیان می خواندت

کای به عالم میرو رهبر کی تو می آیی ز در

هر سحر گوید مؤذن با نوای تازه ای

مجری احکام داور کی تو می آیی ز در

کربلا، مکّه، مدینه، کاظمین، مشهد، نجف

سامرا، گویند یکسر کی تو می آیی ز در

روشنی بخش قلوب مؤمنین و مؤمنات

منجی دلهای مضطر کی تو می آیی ز در؟

  • رضا غفاریان
۱۸
تیر

صبح‌ها بعد از نماز می‌نشست و دعا می‌کرد؛ معنویتش خیلی بالا بود. یک روز بعثی‌ها ریختند داخل و همه را زدند؛ به پیرمرد گفتند: «تو اینجا چه می‌خوانی؟» او گفت: «به کوری چشم دشمنان برای امام خمینی رهبر عزیزم دعا می‌کنم».

خبرگزاری فارس: پیرمردی که زیر شکنجه بعثی‌ها برای امام دعا می‌کرد

  • رضا غفاریان
۱۶
تیر

با سلام

از روز سه شنبه دوباره وبلاگ را بروز میکنم

این چند روزه خیلی سرم شلوغه

یاعلی

  • رضا غفاریان
۱۴
تیر

پسرک جلوی خانومی را میگیرد و با التماس میگوید :

 خانم !

  تو رو خدا یه شاخه گل بخرید

  زن در حالی که گل را از دستش میگرفت

 نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد 

  چه کفش های قشنگی دارید !

 زن لبخندی زد و گفت : برادرم برایم خریده است 

 دوست داشتی جای من بودی؟؟

 پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت : 

 نه ولی دوست داشتم جای برادرت بودم !

  تا من هم برای خواهرم کفش می خریدم…

  • رضا غفاریان