خط و نشان خفاش برای خورشید

عادت به غلو ندارم، مخصوصا در مسائل و موضوعاتی که با تکیه بر عقل و استدلال و منطق میشود دربارهاش حرف زد. در نوشتههای وبلاگ هم معمولا سعی میکنم از شعار دادن و احساساتی بودن، پرهیز کنم. الان هم کاملا بدور از احساسات این مطلب را مینویسم و اعتقاد دارم که مستند جدید بیبیسی درباره رهبر انقلاب، شبیه زورآزمایی و قدعلم کردن خفاش است در برابر خورشید!
از چند وقت پیش بی بی سی فارسی تبلیغ مستندی با عنوان "خط و نشان رهبر" را شروع کرده بود مستندی که خیلی ها را به انتظار نشانده بود تا بالاخره ببینند حرف این مستند چیست؟
عده ای با نگاه منفی به مستند نگاه می کردند و بعضی هم با نگاهی مثبت! پیش از پخش مستند نظرات با هم متفاوت بود اما پس از پخش آن بسیاری به نقطه ای از اشتراک رسیدند و آن نقطه اشتراک این بود که:"این مستند ضعیف است."
هر چند نمی توان انکار کرد ساختار مستند ضعیف بود و شاید خود بی بی سی هم دوست داشت هدفش را با ساختاری قابل قبول تری به اجرا بگذارد اما با اندکی دقت می توانیم بفهمیم هدف بی بی سی از انتشار این مستند چیز دیگری بوده و آن چنان که ما فکر می کنیم بی بی سی شکست نخورده.
بگذارید ابتدا در مورد سبک و ساختار مستند توضیح دهم تا همه از جمله دوستانی که مستند را ندیده اند مطمئن شوند ساختار این مستند ضعیف است اما بعد نکته قوت مستند بی بی سی را هم می گویم ...
در این مستند افرادی در مخالفت با رهبر انقلاب صحبت می کنند که کمترین مقبولیت و صلاحیت را دارند:
مهدی خلجی کیست ؟
و همان کسی است که موافق حمله نظامی آمریکا به ایران بود. همان کسی است که: در آن سخنرانی معروف در نهاد صهیونیستی گفت: مردم ایران عاشق جرج بوشند و از اوباما بدشان می آید ... چون جرج بوش می خواست به ایران حمله کند و مردم را از دموکراسی بهره مند کند اما اوباما ...
کسی که انقدر حب و بغض در گفتارش تاثیر دارد که بزرگترین حقایق را انکار می کند آیا می تواند آنقدر عادل باشد تا بی بی سی بی طرف (!) به دنبالش برود؟
شیخ علی تهرانی کیست؟
او همان کسی است که در زمان جنگ تحمیلی بین ایران و صدام، صدام را انتخاب کرد. و ۶ سال در زمان جنگ تحمیلی این ننگ را پذیرفت که در رادیو بعث عراق که به زبان فارسی برنامه پخش می کرد صحبت کند و از صدام حمایت کند.
نکته جالب اینجاست که فردی که در این مستند به عنوان "خواهر زاده رهبری" معرفی می شود کسی نیست جز پسر شیخ علی تهرانی!
جالب اینجاست که شیخ علی تهرانی همان فردی است که: جامع المقدمات (از اولین دروس طلبگی) را نمی فهمیده و از فرط مشکل بودن آن ها سرش را به دیوار می کوبیده حالا بر فقاهت رهبری انقلاب شبهه وارد می کند!!
ابوالحسن بنی صدر کیست؟
او که آن قدر معروف است که نیاز به معرفی ندارد و چپ و راست و اصلاح طلب و اصولگرا همگی او را خائن می دانند. نکته جالب تر اینجاست که روزنامه های جریان اصلاح طلب بسیار سعی کرده اند که فرد اصلی در جریان عزل بنی صدر را "موسوی خوئینی ها" معرفی کنند و افتخار عزل آن را به نفع خود مصادره کنند.
بنی صدر همان فردی است که نه تنها امام خمینی (ره) را بر ضد خود می دید بلکه در هنگام عزل هم از تمام مجلس جز "یک رای" در تایید خود نداشت. بنی صدر همان یار رجوی و منافقین است.کسی است که آن همه خیانت را در جنگ به ما کرد و به راستی کدام ایرانی است که طرفدار منافقین و بنی صدر باشد؟
به راستی دشمنان رهبر انقلاب کیستند؟ عاشق جرج بوش و یاور صدام و یار منافقین !!
اگر این ها از رهبر انقلاب دفاع می کردند باید در رهبری شک می کردیم. و مگر همین عاشق جرج بوش باید جز از امثال موسوی طرفداری کند؟ آقای عاشق جرج بوش باید برای کروبی پیراهن چاک کند. (و مگر نکرد؟!)
دشمنی و کینهی بیبیسی را میشود از همان ابتدای فیلم مشاهده کرد، وقتی همهی ساختارهای حرفهای مستندسازی خودش را کنار میگذارد و به دروغ مدعی تقابل یک نفر با مردم میشود! در واقع این مستند با این شروع مفتضحانه، خودش را لو میدهد و به مخاطب میگوید که با نسخهی تصویری سایتهای دست چندم اپوزیسیون روبرو هستید!
دستگاه تبلیغاتی نظام استعماری انگلیس ترجیح داده است که این بار کینهی دیرینهاش را از ایران و انقلاب و امام در قالب دشمنی شخصی با آیت الله خامنهای مطرح کند، اما هدف و نتیجهی اصلی، مخالفت با همان مفاهیم، شعارها و آرمانهای انقلاب اسلامی است. در حقیقت بیشتر ادعاهای مطرح شده علیه آیت الله خامنهای، تکرار همان ادعاها درباره انقلاب و امام، حکم حکومتی، اختیارات ولی فقیه، نظارات بر دستگاهها و نهادهای مختلف و … است.
بیشتر کارشناسان این مستند هم در اصل دشمن امام و انقلاب هستند. هرچند بعضی از آنها هم دشمنی شخصی با آیت الله خامنهای دارند. مثل بنی صدر و علی تهرانی و فرزندش! آیا ملت ایران فراموش میکند که شیخ علی تهرانی درست در سالهای جنگ تحمیلی، دست در دست رژیم بعثی به فعالیت علیه ایران و انقلاب مشغول بود؟!
البته کاری که تا پیش از این به شیوهای حرفهای و ظاهرا بیطرف صورت میگرفت، این بار به صریحترین شکل ممکن انجام شد و بیبیسی همه تعارفات ظاهری را کنار گذاشت و حتی زحمت اصلاح دروغها و ادعاهای مطرح شده و یا کمرنگ کردن آنها را هم به خود نداد.
بخشی از این دروغها از زبان مهمانان، کارشناسان و نزدیکان (!) مطرح شد و زحمت بخش دیگر، به عهده خود بیبیسی افتاد؛ و آنقدر ناهماهنگ که یکی، ادعاهای دیگری را رد میکند! تقریبا هر بار که ادعایی درباره آیت الله خامنهای مطرح میشود، چند دقیقه بعد اظهار نظری مغایر با آن را از زبان شخصی دیگر میشنویم. مخصوصا درباره سواد فقهی و علمی و ویژگیهای شخصیتی آیت الله خامنهای.
گاهی حتی حقیقت و واقعیت تاریخی هم تحریف میشود. مثل ادعاهای بنی صدر درباره نقش آیت الله خامنهای در انقلاب و شورای انقلاب و یا حضور ایشان در جبهه (جالب اینجاست که جناب بنی صدر راستگو! حتی حضور رهبری در خرمشهر محاصره شده توسط دشمن را هم خط مقدم نمیداند!)
گاهی واقعیت را به گونهای دیگر مطرح میکند. مثل اظهارات علی مزروعی درباره سخنرانی معروف رهبر انقلاب درخصوص مطبوعاتی که به پایگاه دشمن تبدیل شده بودند. البته مزروعی به دروغ مدعی است که رهبری همه مطبوعات را پایگاه دشمن دانسته! بیبیسی هم برای اثبات ادعاهای او بخشهایی از سخنرانی رهبر انقلاب را پخش کرد، اما دقت در این سخنان نشان میدهد که ایشان ضمن اشاره به برخی مطبوعات آن روز، توضیحاتی دقیق و منطقی درباره فضای کلی رسانهای کشور ارائه کرده بودند. (راستی مگر بسیاری از همان روزنامه نگاران، امروز جیره خوار بی بی سی و صدای آمریکا و در حقیقت دولت انگلیس و آمریکا نیستند؟!)
راوی بیبیسی هم دائما وظیفه تکمیل دروغ مهمانان خود را دارد. وی هر از گاهی ادعاهایی را مطرح میکند که پیش از این از زبان هیچ کس دیگری شنیده نشده است. مثل حمایت سید مجتبی خامنهای از احمدینژاد و یا ارتباط خاص با نظامیان و ادعای تاسیس وزارت اطلاعات توسط آیت الله خامنهای به منظور بهره برداری در آینده! (حال آنکه تاسیس وزارت اطلاعات ابتدا در نخست وزیری صورت گرفت و بسیاری از اصلاح طلبان فعلی هم عضو آن بودند!)
در دقایق ابتدایی این مستند آقای ابوترابی فرد این چنین می گوید: "تمام ویژگی های نوشته شده برای مسیح را در آیت الله خامنه ای دیدم و برایم متجلی شد."
اما بی بی سی چرا سخنان او را نصفه پخش می کند؟!
حالا بیایید با هم ببینیم اصل صحبت های ابوترابی فرد چه بوده؟ ایشان می گوید:
" ولادیمیر پوتینکه هیچ تعلق مذهبی نداشته و شخصی لائیک به شمار می رود، پس از دیدار با رهبر انقلاب می گوید: با عنایات به مطالعاتی که من درباره ی مسیح داشته ام، در ملاقات با رهبر ایران، تمام ویژگی های نوشته شده برای مسیح را در آیت الله خامنه ای دیدم و برایم متجلی شد."
حتی در خود مستند هم مشخص است که ایشان دارد متن را از روی نوشته می خواند که در واقع همان صحبت های ولادیمیر پوتین است.
اما نکته جالب از نظر من این است که سیستم جاسوسی و تبلیغاتی بریتانیا تمام کند و کاو و تلاش خود را انجام می دهد و تمام زندگی رهبر انقلاب را زیر ذره بین قرار می دهد و در این راه حتی از مصاحبه با هوشنگ اسدی،روزنامه نگار خارج نشین و از عوامل یکی از سایتهای اپوزیسیون که در زمان طاغوت با رهبر انقلاب هم بند بوده، هم غفلت نمی کند ... فردی که به بی بی سی می گوید: در این سه ماه هم سلولی بودن با آیت الله خامنه ای در مورد مسائل و خاطرات شخصی با ایشان صحبت می کردیم.
اما در طول این غور کردن در زندگی شخصی و سیاسی رهبری دنبال هر نکته ی منفی گشته است تا آن را بزرگ کند و چقدر دستان بی بی سی خالیست.(+)
بی بی سی در طول مستند می خواهد این گونه القا کند که رهبری با همه رئیس جمهور ها دعوا داشته.
نکته جالب اینجاست که: تا به حال رهبری محکوم می شد که از همه دولت ها (هاشمی-خاتمی-احمدی نژاد) حمایت بی چون و چرا کرده اما در مستند بی بی سی بر عکس است رهبری با همه دولت ها دعوا دارد. چیزی که بر خلاف صریح آن چیزی است که تا به حال در رسانه های استکباری تبلیغ می شد.
بی بی سی دوست دارد رهبری را با صفت دیکتاتوری بشناساند و در این مستند بسیار بر روی آن تبلیغ می کند اما در همان هم دقت ندارد چرا که مهدی خلجیدر همین مستند می گوید:
"آقای خامنه ای بحران های فراوانی در این ۲۳سال رهبریش داشته منتها شیوش کمابیش یکسان بوده در برخورد با این بحران ها یک واکنش تدریجی و بسیار حساب شده و اندیشیده و البته محافظه کارانه برای بر خورد با این بحران ها (داشته) بر خلاف آیت الله خمینی که آقای خمینی واکنشش بسیار تند آنی و با اقتدار و نیندیشیده بود."
بحث من تصدیق صحبت های گفته شده در مورد امام در مستند بی بی سی نیست که یقینا بی بی سی باید نسبت به امام عقده گشایی کند بلکه بحث در تناقضات موجود در مستند بی بی سی است.
گاهی موذیانه با کنار هم گذاشتن صوت و تصویر مربوط به یک مساله و سپس روایت خاص خود از آن موضوع، نتیجه دلخواه و غیرواقعی خود را پر رنگ میکند. مثلا مسئولیت بزرگان انقلاب را در نهادهای مختلف، به سهم خواهی آنها تعبیر و سپس با اشاره به مسئولیت آیت الله خامنه ای در وزارت دفاع، ادعا میکند که سایر روحانیون تمایلی به این وزارت خانه نداشتند؛ و بلافاصله صدای آیت الله خامنهای درباره شرایط حضور در جبهه پخش میشود که خطاب به رزمندگان میگوید «خوراک و نام و نشان و پست و مقام و آسایش جای دیگر است، اینجا خمپاره و سختی است»
این تدوین و مونتاژ هنرمندانه (!) یعنی همان شیوه دروغگویی بیبیسی که میخواهد به طور غیرمستقیم سهم خواهی و ناراحتی رهبر انقلاب را از سهم خود به بیننده القاء کند، اما آنقدر ناشیانه این کار را انجام میدهد که کاملا مستقیم از آب در میآید!
تقابل آشکار بی بی سی با رهبری تا پایان مستند همچنان ادامه دارد. البته با تفاسیر و تعابیر و ادعاهای عجیب و غریب. حتی با توسل به موضوعاتی مثل تغییر محل دفتر رهبری از جماران به پاستور! و یا تمرکز سنگین و خنده دار بر نقش و وظیفه اعضای دفتر رهبری، ادعای تغییر در اعضای بیت و مسئولان نظامی آن به منظور سرکوب مردم! و برشها و برداشتهای قابل تامل از خطبههای نماز جمعه و …
آش آنقدر شور شد که حتی برخی دوستداران بیبیسی هم به این رویه اعتراض کردند، هرچند این «معبد انگلیسی» غلامان چشم و گوش بسته زیادی دارد که حرفش را مثل وحی منزل میدانند! برخی از این افراد را در چند روز گذشته در فضای رسانهای، تبلیغاتی و مجازی دیدیدم. در حقیقت مخاطب اصلی بیبیسی و این مستند، همین آدمها هستند و جز اینها کسی به ساخته بیبیسی به عنوان مستندی تحلیلی نگاه نمیکند.
اما در کنار تمام این نقاط ضعف آن نکته دقیقی که گفته شد بی بی سی رعایت کرده چیست؟
به نظر می رسد هیچ کدام از این ها صحبت ها هدف بی بی سی نبود. بی بی سی چیز دیگری را دنبال می کرده هدف بی بی سی انداختن جنگ در تاریکی ها بود: پروژه جنگ با اشباح کلید خورده ... پروژه ای که بی بی سی حتی حاضر است به خاطر آن حیثیت رسانه ای خود را هم به حراج بگذارد.
پروژه "جنگ با اشباح" چیست؟
در قسمتی از مستند اسم افرادی برده می شود که ما آن ها را نمی شناسیم ... از محافظ رهبری گرفته تا افرادی که از آن ها به عنوان دست راست و چپ رهبری نام برده می شوند. به نظر اکثر افراد این قسمت بی مفهوم ترین و ضعیف ترین قسمت مستند است اما این طور نیست! بی بی سی به خوبی فهمیده که اشکال گیری از شخصیت رهبری انقلاب آنقدر مشکل است که حالا باید افراد دیگری را به عنوان تصمیم گیران برای رهبر انقلاب معرفی شوند تا با ایراد گیری از آن ها به شخصیت رهبر انقلاب ضربه وارد کنندبه عبارت دیگر اتفاقی که پیش از آن برای "مجتبی خامنه ای" برنامه ریزی شده بود با این مستند باید تکمیل شود.
مثلا اگر به شما بگویند شخص آیت الله بهجت دزدی کرده و میلیارد ها تومان در بانک سویس ذخیره کرده و در فلان جا کاخ دارد چون مردم با شخصیت ایشان آشنایی دارند باور نمی کنند ... این حرف ها به ایشان نمی چسبد اما اگر بگویند همه تصمیم گیری های آیت الله بهجت توسط شخص دیگری انجام می شود و آن فرد میلیاردر و فلان جا کاخ دارد این قابل باور است! هر چه قدر این شخصیت ها نا شناس تر باشند این خصوصیات بیشتر به آن ها می چسبد چون ما هیچ تصور قبلی از آن ها نداریم.
این مستند، در حقیقت «خط و نشان بیبیسی» به غلامان حلقه به گوش خود است که راه را گم نکنند! راه اصلی برای مبارزه با جمهوری اسلامی، همان راهی است که دولت استعمارگر انگلیس و دستگاه تبلیغاتیاش سالها و دهههاست در پیش گرفته و لحظهای هم در برابر خواست مردم ایران کوتاه نیامده است. چه در سرکوبی قیامهای ملی ایران و چه در غارت و چپاول این سرزمین و چه در دوران جنگ تحمیلی و چه در زمان فتنه ۸۸!
دقیقا به همین علت است که در دقائق پایانی مستند، راوی ادعا میکند که اغتشاشات بعد از انتخابات ایران، نقطه آغاز جنبشهای اعتراضی منطقه است! اما توضیح نمیدهد که چرا این اعتراضات در کشورهای عربی به پیروزی منجر شد و در ایران نه؟! جالب اینکه درباره ریشه و علت انقلابهای منطقه هم سکوت میکند.
اگر حقیقت همانی است که بیبیسی میگوید و اگر جنس انقلابهای مردمی منطقه از جنس همان اعتراضات ایران است، پس چرا بیبیسی و کلا دولتهای غربی دقیقا مثل اغتشاشات ایران از مردم منطقه حمایت نکردند؟!
البته این ادعای مضحک را قبلا در سایتهایی مثل جرس و کلمه هم خوانده بودیم. اما از بی بی سی حرفهای واقعا بعید بود اینطور ناشیانه آبرو و بنیادش را بر باد بدهد، آن هم با ساخت مستندی ضعیف و بیسند و کنار گذاشتن اصل بیطرفی و صرفا بر اساس ادعاها و دروغهای مختلف و دعوت از افراد مخالف.
در جنگ رسانهای ممکن است موقتا با کنار هم گذاشتن خاطرات و تخیلات چند مزدور فراری و یا بزرگنمایی اعتراض چند افغانی علیه ایران فضا را غبارآلود کرد؛ اما حقیقت که عوض نمیشود، مردم هم همیشه فریب رسانه ها را نمیخورند.
پس حقیقت همانی است که بیبیسی برای زیر سوال بردنش مجبور به ساخت چنین «مستند بیسندی» شده است. حقیقت، یعنی عزت و اعتبار جمهوری اسلامی و محبوبیت رهبر معظم انقلاب در میان مسلمین جهان. حقیقت یعنی موج بیداری اسلامی در کشورهای منطقه. حقیقت، یعنی تغییر معادلات منطقه به نفع جمهوری اسلامی و به ضرر نظام استکباری. این است حقیقت خورشید…