خاطرات راهیان نور 1
دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۱، ۱۰:۲۵ ب.ظ
سلام
امروز از سفر راهیان نور برگشتم
سفری که این بار عالی ترین سفر زندگی ام بود
برای همین تصمیم دارم خاطراتم که خیلی زیبا بود رو براتون بگم
اینم اولیشه ازتشییع جنازه شهدای دفاع مقدس در شلمچه
یک روز بسیار استثنائی بود.روزی که نمی دانم ما به استقبال شهدا رفته بودیم یا شهدا به استقبالمان آمده بودند.133شهید که بیش از نیمی از آنها به تاسی از مادرشان در آسمان ستاره بودند و در پیش ما گمنام.
زیبایی جریان هنگامیکه بدون هیچ خبری وارد این خیل مشتاقان شوی صد چندان میشود.به شخصه کمتر مجلسی دیدم که سینه زنی و گریه توامان با هم باشد، اما مگر میشود برای علی اکبران زمان خویش بر سر و سینه زد و در عزای نبودنشان خون گریه نکرد...نه...نمیشود.
خدایا نکند این روز ها که دشمن به نانمان حمله کرده و به ارزش ها و اعتقاداتمان شرمنده این شهدا شویم.
- ۹۱/۱۲/۲۸
سلام
رفیق تازه یک ساعته که از جنوب رسیدم
هنوز نرسیده دلم برا شلمچه تنگ شده
جات خالی عجب حال و هوایی
ای کاش میشد برا همیشه اونجا میموندیم