قرارگاه فرهنگی یک بچه ارزشی

قرارگاه فرهنگی یک بچه ارزشی

اللهم اجعل محیای محیا محمد(ص) و آل محمد و مماتی ممات محمد(ص) و آل محمد

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پیوندها
پیوندهای روزانه

۸۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اندکی تامل» ثبت شده است

۲۹
فروردين

در وبلاگ  شهدا زنده اند در قسمت درباره وب اینچنین نوشته شده است:

 می نویسم “کانال”…
سرمایی ها یاد کولر می افتند،
دیپلمات ها یاد سوئز،
رسانه ای ها یاد تلویزیون
اما دل دار ها یاد “حنظله” می افتد، یاد “کمیل”

  • رضا غفاریان
۲۳
فروردين

س مثل سیلی...

یک جمله بود ذکر لب حضرت زهرا
من مات علی حب علی مات شهیدا



  • رضا غفاریان
۱۴
فروردين

خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشگِله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
 چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!

  • رضا غفاریان
۰۸
فروردين


   خیلــــــــی ها را صــــــــدا میزنند   

امـّـــا

   تنها عده ای میشنوند ! 

گام به گام عملی و مستند دوستی و انس با روح یک شهید

 هممون میدونیم شهید زندست و به انقلابی که به ثمر رسونده, سر میزنه و مدام اونو از گزند خطرات و تهدیدات حفظ میکنه. 

حالا تصور کنیم یا یکی از شهدا بتونیم رابطه دوستی - عاطفی برقرار کنیم.... 

فکر میکنین چه اتفاقی میفته !؟

      روح شهید با روح شما رفیق و همراه میشه.

      از فردا حضور شهید رو همیشه کنار خودتون احساس میکنید چون روح شما همیشه همراهتونه !

      در طول روز هواتونو داره ( موقع درس خوندن, نماز و انجام طاعات, غذا خوردن, مسجد رفتن, گردش و همه فعالیته ها.... ) 

      براتون مدام دعا میکنه چون شهدا فوق العاده رفیق باز بودن و هستند !

      نه تنها برای نماز صبح که بعد از مدتی برای خوندن نماز شب هایی باصفا بیدارتون میکنن.

      در هر مرحله از زندگی که چند گزینه انتخاب داشته باشید, به راحتی گزینه اصلح رو نشونتون میدن.

      لذت بندگی, عبادت, طاعت و معنویت رو به دوست خودشون خواهند چشاند.

      برای جوونهای در آستانه ازدواج, یه همسر خوب پیدا میکنن. یه دختر خانم یا آقا پسر خوب که اتفاقا اونم به شهید شما ارادت داره !!!

حالا به این مثلث فکر کنین :

     شما + دوست شهید شما + همسر شما (ارادتمند دیگر شهید)

          و در نهایت و اوج این رابطه این مثلث شکل خواهد گرفت :

     شما + دوست شهید شما + خــدا

      نسئل الله منازل الشهداء

  • رضا غفاریان
۰۱
فروردين

در فکه که بودیم کفشها را در آوردیم و با با پای برهنه روی رمل ها میرفتیم.در اواسط راه با یکی از بچه ها که در اردو شناخته بودمش هم مسیر شدیم.همینطور که صحبت میکردیم از داغ بودن رمل ها در این وقت ظهر حرف میزدیم و شکایت میکردیم.دوستم با یک تلنگر به موقع مرا منقلب کرد.

فکه

  • رضا غفاریان
۱۲
اسفند

به گزارش گروه خاکریز سایبری بولتن نیوز؛ نوینسده وبلاگ همسر یک طلبه نوشت:

این روزها  کمتر خانواده ای هست که ساعت20:45 سریال زمانه را نبیند و به قول بعضی ها در این ساعت بازار ماهواره ها خلوت تراست 

ولی چند سوال ذهن من رو مشغول کرده:

  • رضا غفاریان
۰۸
اسفند

اگر واقعاً حزب‌اللّهى و مؤمنند، خب نکنند.

مى‌بینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است.


اظهار نظر صریح رهبر انقلاب در رابطه با حوادث قم و و مرقد امام.



  • رضا غفاریان
۰۷
اسفند

اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه

گفت :حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه

گفتم :چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

گفت: من رفتنی ام گفتم: یعنی چی؟ گفت: دارم میمیرم گفتم: دکتر دیگه ای رفتی، خارج از کشور؟ گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشاله که بهت سلامتی میده با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم یعنی خدا کریم نیست؟ فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه گل مالید سرش
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟ گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم ، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن .
 تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم. خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد ، با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن ، آخه من رفتنی ام و اونا انگار موندنی سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم ، بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم ؛ ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم مثل پیر مردا برای همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم
 الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و مهربون شدم
 حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن منو قبول میکنه؟
گفتم: بله، اونجور که میدونم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، وقتی داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز
یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!
گفتم: پس چی؟
گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن نه
گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!
خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم وقتش فرقی داره مگه؟ باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد

  • رضا غفاریان
۰۶
اسفند

یک طرح خیلی خوب که پیشنهاد این وبلاگه

بهش یک سر بزنین

وبلاگ آیینه خدا

  • رضا غفاریان
۰۱
اسفند
وای بر غیرت جامعه ای که

مردانش نسبت به خواهر و مادر خود
غیرتی هستند..

و نسبت به خواهر و مادر دیگران روشنفکر!

  • رضا غفاریان
۳۰
بهمن
یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای گفت: یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.

  • رضا غفاریان
۳۰
بهمن
ای غصه هایت قاتلم؛ هرشب دعایت می کنم

داغت نبینم جان ِ من، جان را فدایت می کنم


باید بلرزد قلبشان، وقتی شنیدند این سران


گفتی که من فعلا فقط، دارم "نصیحت" می کنم.

لبیک یا خامنه ای..

با تشکر از سید گمنام برای نوشتن این نظر

  • رضا غفاریان
۲۵
بهمن
اگـر از غـــربـــــ به " آزادی " بـنـگـری ، " آزادی " قبل از " انـقـلابــــ " است

اما اگراز سمت " امــام حــسـیـن " نگاه کنی ، " آزادی " بـعـد " انـقـلابـــ " است

پس بـنـگـر ! در کــدامـیـن ســو ایـسـتـاده ای سـمـت امـام حـسـیـن یا سـمـت غـــرب !؟

فوق العاده است این تمثیل .... تمثیلی از خیابان های تهران

  • رضا غفاریان
۲۱
بهمن
12.00

در گمنامی هم مشترکیم ای شهید....
تو پلاکت را گم کردی من هویتم را ....


نوشته شده در وبلاگ پهلوانان نمیمیرند


  • رضا غفاریان
۱۹
بهمن
به سران قوا یادآوری می کنیم؛ وقتی پدر برای جنگ با گرگ ها آماده می شود و خانه را به دست فرزندان ارشد می سپارد ، بازی کودکانه پسرهای بزرگ با عروسک های خاله زنکان، گرگ ها را خوشحال خواهد کرد که امشب هم می گذرد و پدر شکارش عقب خواهد افتاد. همین.

  • رضا غفاریان
۱۹
بهمن
به نقل از سایت جلبک ستیز  انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴؛ هرچند حدود هفت سال و اندی از آن روزها می گذرد اما گویا به اندازه چشم بر هم زدنی برای ملت ایران گذشته است. روزهایی که اتفاقات ریز و درشت زیادی برای ملت ایران رقم خورد. روزهایی که ملت ایران محمود احمدی نژاد را بعنوان رئیس جمهور خود برگزید.

همان روز هایی که احمدی نژاد از بین شخصیت های بنامی چون هاشمی رفسنجانی، رضایی، قالبیاف، لاریجانی ، مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده به یکباره با گفتمانی جدید خود را به ملت ایران معرفی کرد.


 همان روزهایی که محمود با شعار «مردی از جنس مردم» آمد.


  • رضا غفاریان
۱۰
بهمن
با آن قد و قامت و پاهای کوچکش پیاده به سمت حرم اربابمان سید الشهدا(علیه السلام) می رفت.
دخترک چادرش رو همین‌طور توی صورت کوچک و دوست داشتنی‌اش جمع کرده بود و به اطراف نگاه می‌کرد.
دمپایی‌های بزرگتر از پایش هم بدجور دل می‌برد!
از گروه زدم بیرون تا عکس بگیرم.‌
تا آمدم شاتر را بزنم دیدم توی کادر دو نفر ایستاده.
یکی با ترس و خجالت، و دیگری با ژستی که یعنی:
«با خواهر من چه کار داری؟ من برادرش هستم. حواست باشد!» .
آری او برادر آن دخترک بود.

دوربین را گرفتم کنار و لبخندی زدم و بعد این عکس‌ها در حافظه‌ی دوربینم ثبت شد.


به نقل از:حامیان حجاب اسلامی

  • رضا غفاریان
۱۰
بهمن

  • رضا غفاریان
۰۸
بهمن
طلبه سیرجانی پس از حدود چهارماه بازداشت موقت به عنوان متهم ردیف اول پرونده موسوم به «طلاب عدالتخواه»، به اتهام تشویش اذهان عمومی به 2 سال، اخلال در نظم عمومی به یک سال و توهین به مقامات قضایی به 6 ماه حبس محکوم شد.

  • رضا غفاریان
۱۴
دی
شب شده بود و دلم دوباره غم گرفته بود

به یاد کرب و بلا برا حرم گرفته بود

داشتم از غصه می مردم به یاد کرب و بلا

گفتم امشب رو میرم زیارت امام رضا

رفتم و رو به ضریح با صفاش زانو زدم

حرفای دلم رو پیش ضامن آهو زدم

گفتم آی امام رضا ،تو رو به حق مادرت

یه نگاه کن به دل سیاه این کبوترت

من غلامتم، تو باید به دلم شاهی کنی

برای زیارت حسین منو راهی کنی

میون درد دلام توی همین حال و هوا

دیدم انگاری نشسته روبروم امام رضا

دیدم آقای غریبم داره گریه میکنه

سر تکون میده ازم داره گلایه میکنه

میگه ای کسی که حال خودتو خوب میدونی

تو که صبح تا شب داری دل منو می سوزونی

با چه رویی اومدی پیش من امام رضا

با چه رویی اومدی میخوای بری کرب و بلا

به حریم ما تا محرم نشی فایده نداره

کربلا بری و آدم نشی فایده نداره

به آقام گفتم  امام رضا،تو رو به حق مادرت

یه نگاه کن به دل سیاه این کبوترت

تا که از صدق و صفا عاشق و مبتلا بشم

اونجوری که تو میخوای زائر کربلا بشم

  • رضا غفاریان