قرارگاه فرهنگی یک بچه ارزشی

قرارگاه فرهنگی یک بچه ارزشی

اللهم اجعل محیای محیا محمد(ص) و آل محمد و مماتی ممات محمد(ص) و آل محمد

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پیوندها
پیوندهای روزانه

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجاب» ثبت شده است

۲۵
تیر

شما میتوانی روسری نصفه نیمه ات را هی برداری و دوباره بزاری / میتوانی گاهی بادبزنش کنی /

میتوانی مانتوی سفید کوتاه نازک چسبان بپوشی تا گرمت نشود /

میتوانی شلواری بپوشی که دمپایش تا صندل ات 20 سانتیمتر فاصله داشته باشد /

میتوانی جوراب هم نپوشی / لاک هم میتواند سیستم جدید خنک کننده ای باشد! /

بستنی هم لیس بزن روی نیمکت پارک / بوی ادکلنت هم میتواند تا 10 متر پشت  سرت تعقیبت کند /

فرض کن اینها بلد نیستند مثل تو باشند / فرض کن اینها عادت کرده اند به این پارچه ی سیاه در این گرما /

فرض کن گرمشان نمیشود /فرض کن تو روشنفکری و اینها امل /

شاید فقط آنها بدانند، چادر ترنم عطر یاس درفضای غبار آلود دنیاست، / وشاید فقط آنها می دانند این جمله ،یعنی چه!

شاید هنوز حس نکرده ای،حجاب خنکا و زیبایی به وجود هر دختر می نشاند... /

تو میتوانی خوش باشی به عرق نکردن در دنیا

خنکای بهشت گوارایتان دختران چادری

ماه رمضان ، چادر، گرما ،روزه

من نمیدانم ملائک چطور می خواهند حساب کنند ثواب چادری های رمضان  تیر ومرداد را

 

  • رضا غفاریان
۱۳
تیر

چند سال پیش و شاید حتی همین سالها،

سردر بعضی اماکن مقدسه می نوشتند لطفا با حجاب وارد شوید.

یک مکان مقدسی هم هست

که می تونه محل عروج ما و خواهر برادرهای ایمانی و انسانی ما باشه

که سردرش نوشته:

لطفا به احترام امام زمان(عج) با حجب و حیا وارد شوید.

.

.

.

.

.

دنیا رو می گم

وقتی با دقت نگاهش کنی و ببینی که مقدسه

می تونی درست تر هم بخونی که سر درش نوشته:

لطفا به احترام امام زمان (عج) با حجب و حیا باقی بمانید...

.

.

.

چقدر راحت تر است این روزها عبد مولا بودن

و یک تصمیم قطعی برای عبد مولا باقی موندن

این روزها که متبرک تر از همیشه هست به یمن نزدیکی به ماه رمضان

برادرم نگاهت را...

حواهرم حجابت را...

منبع:وبلاگ من و چادر خاطره ها

  • رضا غفاریان
۰۶
تیر

برادرم...!

 برادرم ، من در این گرمای تابستان چادر سر میکنم ، سخت است ولی تنها 3 ماه است ، چادر آزادی حرکت و دستانم را می گیرد ، سخت است ولی نه زیاد،

چادر سر کردن مسئولیت می آورد و انتظار ، ولی تمام اینها سخت تر از کار تو نیست ، سخت تر از کار تو نیست که بایددر تمام طول سال سر به زیر راه بروی و از میان شیاطین متحرک کوچه ها و خیابان ها، از میان بانوانی که نتوانسته اند خودنماییشان را کنترل کنند ، سالم رد شوی ،

http://gahar.ir/wp-content/uploads/2013/05/1272_157.jpg

از تو سخت تر نیست که همیشه باید مراقب خودت باشی وقتی می خواهی بیرون بروی یا فیلمی ببینی یا به اینترنت وصل شوی ، زیرا شیاطین برایت کمین کرده اند . از تو سخت تر نیست که در این هجوم بی مهابای وسوسه های دلفریب و پلیدی های نا جوانمردانه باید پاک باقی بمانی.

http://img.tebyan.net/Big/1388/08/53821502411761581176816319775711317516037.jpg

 و خداوند مرد را قوی آفرید زیرا وظیفه ات بسی سنگین تر است و اگر در این آزمون ها پیروز شدی ،مردی خدایی میشوی!


منبع:وبلاگ زینت زن=حفظ حجاب     .......با تشکر از وبلاگ بر بال پرواز


   این روزها قدم زدن در کوچه و خیابان را دوست ندارم........خدایا توچه میکنی با بنده هایت؟؟؟؟؟؟

    من که تحمل ندارم بعضی چیزهارا ببینم خودم رو به بی خیالی میزنم ،اما توچی؟؟؟؟؟!!!!!!!

 

  • رضا غفاریان
۲۸
خرداد

برای تو می نویسم خواهرم...

برای تو که حاضر نیستی در این گرمای داغ و طاقت فرسای تابستان چادرت را در ازای لذت خنک شدن معامله کنی

و کنار بگذاری. برای تو می نویسم...

برای تو که حاضر نیستی چادرت را با لذت ظاهریِ خوش تیپ شدن، با لذت دیده شدن و با لذت پوشیدن لباس های

تنگ و کوتاه و رنگارنگ عوض کنی.

برای تو می نویسم برای تو که دشواری های پوشیدن چادر را در مدرسه، دانشگاه، محل کار، کوچه و خیابان تحمل می کنی

اما آن را کنار نمی گذاری.

برای تو می نویسم، برای تو که چادرت را به شایستگی درتن خود حفظ می کنی و حرمت چادر را در جامعه با

شلخته پوشیدن و رها کردن آن نمی شکنی.

برای تو می نویسم، برای تو که از عمق جان باور داری که شهدا سرخی خونشان را به سیاهی چادر تو امانت داده اند

و تو باید امانتدار خوبی باشی.

برای تو می نویسم، برای تو که وقتی پیش از یک خانم بدحجاب وارد فروشگاه می شوی

فروشنده حق تو را فراموش می کند و به کار آن خانم بدحجاب سریعتر رسیدگی می کند

  • رضا غفاریان
۰۷
خرداد

بازنشر دوباره پست زیبای میخواهم بیست ساله باشم

خدا از تو می پرسد چند ساله ای و تو می گویی بیست سال.

  • رضا غفاریان
۰۵
ارديبهشت


                               

اینــــــــــــجا ایــــــــــران آخـــــــــرالــــــــــز مان است...
اینجا بعضی از دانشگاههای ما تبدیل شده به مدل لباس...
هنگام رفتن به دانشگاه باید دعای توسل خواند که هنگام برگشتن..
به خانه دینمان را از دست نداده باشیم..!!
اللهم عجل لولیک الفرج

  • رضا غفاریان
۱۴
فروردين

خانوووووووم....شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم خوشگِله برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
 چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا" اهل این حرفـــــها نبود...این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت...
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی....!

  • رضا غفاریان
۰۱
اسفند
وای بر غیرت جامعه ای که

مردانش نسبت به خواهر و مادر خود
غیرتی هستند..

و نسبت به خواهر و مادر دیگران روشنفکر!

  • رضا غفاریان
۱۰
بهمن
با آن قد و قامت و پاهای کوچکش پیاده به سمت حرم اربابمان سید الشهدا(علیه السلام) می رفت.
دخترک چادرش رو همین‌طور توی صورت کوچک و دوست داشتنی‌اش جمع کرده بود و به اطراف نگاه می‌کرد.
دمپایی‌های بزرگتر از پایش هم بدجور دل می‌برد!
از گروه زدم بیرون تا عکس بگیرم.‌
تا آمدم شاتر را بزنم دیدم توی کادر دو نفر ایستاده.
یکی با ترس و خجالت، و دیگری با ژستی که یعنی:
«با خواهر من چه کار داری؟ من برادرش هستم. حواست باشد!» .
آری او برادر آن دخترک بود.

دوربین را گرفتم کنار و لبخندی زدم و بعد این عکس‌ها در حافظه‌ی دوربینم ثبت شد.


به نقل از:حامیان حجاب اسلامی

  • رضا غفاریان
۱۵
شهریور
برای تو می نویسم خواهرم...
برای تو که حاضر نیستی در این گرمای داغ و طاقت فرسای تابستان چادرت را در ازای لذت خنک شدن معامله کنی و کنار بگذاری. برای تو می نویسم،

برای تو که حاضر نیستی چادرت را با لذت ظاهریِ خوش تیپ شدن، با لذت دیده شدن و با لذت پوشیدن لباس های تنگ و کوتاه و رنگارنگ عوض کنی.


برای تو می نویسم برای تو که دشواری های پوشیدن چادر را در مدرسه، دانشگاه، محل کار، کوچه و خیابان تحمل می کنی اما آن را کنار نمی گذاری.


برای تو می نویسم، برای تو که چادرت را به شایستگی در
تن خود حفظ می کنی و حرمت چادر را در جامعه با شلخته پوشیدن و رها کردن آن نمی شکنی.

برای تو می نویسم، برای تو که از عمق جان باور داری که شهدا سرخی خونشان را به سیاهی چادر تو امانت داده اند و تو باید امانتدار خوبی باشی.


برای تو می نویسم، برای تو که وقتی پیش از یک خانم بدحجاب وارد فروشگاه می شوی فروشنده حق تو را فراموش می کند و به کار آن خانم بدحجاب سریعتر رسیدگی می کند


ولی این بی عدالتی ها نه تنها تو را سست نمی کند بلکه اراده ات را قوی تر می کند. برای تو می نویسم، برای تو که هنگام ورود به دانشگاه چادرت را درون کیفت نمی گذاری

بلکه آن را با افتخار بر سَرَت حفظ می کنی و مایه ی مباهات خود می دانی.برای تو می نویسم، برای تو که وقتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی زنان شیک و باسوادو موفق را


بدون چادر، و زنان ساده لوح و سخن چین را چادری نشان می دهد غمگین می شوی و اشک در چشمانت حلقه می زند ولی این بی مهری ها تو را از داشتن حجاب پشیمان نمی کند.


برای تو می نویسم، برای تو که هم حجاب ظاهر داری و هم حجاب باطن و همچون خیلی های دیگر نیستی


که چادرت وسیله ای باشد برای سرپوش گذاشتن بر نگاه ها و پیامک ها و دوستی های مفسدانه ات.


چه بی حساب می بخشی و چه حسابگرانه تسبیحت می کنند.

  • رضا غفاریان
۱۴
شهریور
سفرهای مشهد مقدسی که من برای بچه های دانشگاه تدارک می دیدم غالبا با استقبال پسران و دختران مذهبی روبرو می شد ولی این بار نمی دانم چرا اینگونه امام رضا بین این همه بچه ها صف اول نماز جماعتی ،این افراد به ظاهر غیر مذهبی و مثلا بی حجاب را طلب کرده بود!

بگذارید از اول سفر برایتان بگویم سفری که با خواهران دانشجو جهت زیارت مشهد مقدس برگزار شده بود از میان اتوبوسی که ما با آنها همسفر بودیم حداکثر چند نفر انگشت شمار با چادر الفت داشتند .


لذا وقتی وارد اتوبوس شدم کمی ترسیدم از اینکه عجب سفر سختی در پیش دارم.نمی دانستم با این همه بی حجاب و ... چگونه باید برخورد کنم مخصوص چند نفر از آنها که خیلی شیطنت داشتند ناچار مثل همیشه به ناتوانی خود در محضر حضرت وجدان عزیز اعتراف کرده و دست به دامن صاحب کرامت امام ثامن حضرت رضا (ع) شدم.

یکی از اتفاقاتی که باعث شد خستگی سفر را به طور کلی فراموش کنم لطف خدا در اجرای امر به معروف و نهی از منکر بدون چماق بود

داستان از اینجا شروع شد روز اول تصمیم گرفتم برای چادر سخت گیری شدید نکنم لذا چند نفر از دختران دانشجو که سوئیت انها معروف به سوئیت ارذل و اوباش بود(اسمی که بچه ها بخاطر شیطنت بیش از اندازه برایشان انتخاب کرده بودندو خودشان هم خوششان می آمد) و بقول همه همسفران دردسر سازهای سفر بودند تصمیم گرفتند به صورت دسته جمعی برای خرید به بازار بروند اما چون تا به حال به مشهدمقدس نیامده بودند

وبه وقول یکی از آنها فقط به خاطر تفریح سفر مشهد امدم

لذا از من خواستند که به عنوان راهنما با انها بروم من هم با تردید قبول کردم وقتی که به راهروخروجی هتل آمدند متوجه وضعیت و پوشش بسیار نامناسب آنها شدم لذا سرم را پایین انداختم و کمی خودم را ناراحت و خجالت زده نشان دادم

سرگروه بچه هاکه متوجه قضیه شده بود با تعجب گفت: ((حاج اقا مگر چادر برای بازار رفتن هم الزامی است؟))

گفتمSad( از نظر من نه! ولی به نظر شما اگر مردم یک روحانی را با چند نفر دختر بدون چادر ببینند چه فکری می کنند؟))

یکی از بچه ها بلند گفت : ((حق با حاج اقا است خیلی وضعیت ما نا مناسب است هرکس ما را با این پوشش با حاج اقا بینند یا گریه می کند یا می خندد و یا از تعجب اشتباهی با تیر چراغ برق تصادف می کند))

بقیه غیر از دو نفر حرف او را تایید کردند

ولی یکی از مخالفان گفت: ((حاج اقا من و مادرم و تمام خانواده ما در عمرمان یکبار هم چادر نپوشیده ایم لذا نه تنها بلد نیستم ! بلکه از چادر متنفرم ! من دوست ندارم با چادر خودم را زندان کنم !حیف من نیست که زیر چادر باشم اصلا وقتی چادری ها را می بینم حالم به هم می خورد.ودلم می خواهد دختران چادری را خفه کنم ))

گفتم Sad( به فرض که حق با شما است ولی خود شما هم اگر یک روحانی را با دختران مانتویی بینی در بازار تعجب نمی کنی؟ اصلا برای تو قابل تصور است یک روحانی مسئول دختران بی چادری باشد؟ گفت : قبول دارم ولی سخت است چادر پوشیدن!))

گفتم Sad(حالا شما یکبار امتحان کنید یکبار که ضرر ندارد تا بعد از آن که می خواهید وارد حرم امام رضا بشوید و چادر الزامی است حداقل یاد گرفته باشید که چگونه چادر سر کنید .))

بالاخره با بی میلی تمام چادر بر سر کرد و گروه ۷ نفره اراذل اوباش که ۴ نفر آنها شاید اولین بارشان بود چادر بر سر می کردند مثل بچه های خوب و مثبت همراه من به راه افتادند .

اگر کسی اولین بار آنها را می دید می گفت گروه امر به معروف خواهران هستند!

اما اصل قضیه از وقتی شروع شد که یک دزد کیف قاپ به کیف همان دختر مخالف چادرکه می خواست دخترانی چادری را با دست خود خفه کند! حمله کرد.

ولی وقتی آن اقا دزده می خواست کیف دستی آن خانم را که پر پول بود به علت اینکه آن دخترخانم چادر بر سر داشت موفق به گرفت کیف او که قسمتی از آن زیر چادر بود نشد .و قضیه به خوبی تمام شد.

همین که این اتفاق به ظاهر ساده افتاد همان خانم پیش من آمد و گفت :

((حاج اقا چادر هم عجب چیز خوبی است و من نمی دانستم.

فکر نمی کردم چادر اینقدر بدردم بخورد. حاج‌اقا بخدا هیچ وقت در عمرم به اندازه ای امروز که با چادر به بازار آمدم احساس امنیت نکرده بودم))

وقتی این حرفها را به من می گفت من در رویای خودم غرق شده بودم و پیش خودم می گفتم :

((خدایا ای کاش همه بچه مذهبی ها که خاک پای همه آنها طوطیای چشم من است می دانستند که لذت و اثر امر به معروف و نهی از منکر بدون چوب و چماق چقدر زیاد است و برعکس اثر معکوس تذکر دادن با تندی و خشونت و چوب و چماق چقدر زیاد است.))

و تعجب و لذت زیارت امام رضا برای من آن زمان زیاد شد که دیدم تا آخر سفر آن خانمی که حاضر نبود به هیچ وجه چادر بپوشد هیچ چیزی حتی خنده دیگران  و خانواده مخالف چادر نتوانستند چادر را از سر این دختر خانم که از مدیران محترم ارذل و اوباش دانشگاه بود بردارد! .

منبع:خاطرات باور نکردنی یک حاج آقا

  • رضا غفاریان
۱۰
مرداد

یک ویدئوی زیبا از جدال بین نفس و عقل

حتما ببینید و نظر بدید


  • رضا غفاریان
۱۹
تیر

اسم من راکایل است. پیش از این افسر پلیس بودم و از سال 1996 تا 2004 در اداره ی پلیس دترویت آمریکا کار می کردم تا اینکه یک روز در سال 2002 حین انجام وظیفه مورد ضرب گلوله قرار گرفتم و مرگ را از نزدیک لمس کردم و به خوبی می دانم که یک زندگی دوباره به من داده شد.
                         
به گزارش شفقنا، راکایل می گوید: پیش از این نمی دانستم چطور باید از خداوند پیروی کنم و بنده او باشم. حتی نمی دانستم باید از چه دینی پیروی کنم تا اینکه با تعدادی از دوستان مسلمانم آشنا شدم و خیلی مسایل را برایم توضیح دادند.

  • رضا غفاریان
۱۸
تیر
حضرت امام خامنه ای: اگر کسى به یک دختر چادرى یا باحجاب، با نظر تحقیر نگاه می کند، تحقیرش کنید؛ملاحظه نکنید. اگر کسى به جوان حزب اللهى که ریش دارد،

با نظر تحقیر نگاه مىکند و دورش می کند (حالا اگراین گزارشهایى که گاهى از گوشه و کنار به ما رسیده، راست باشد. اگر راست نیست، که هیچ) این را تحقیرش کنید.

۱۳۶۹/۰۸/۰۱


  • رضا غفاریان
۱۷
خرداد
 

شاید هوای سرد بهانه ایست

تا تو با حجاب شوی!

دردانه ی پروردگارت...

آری...

خدا گاهی دلش برای حجاب تو تنگ میشود.

هوای سرد و بارانی مجبورت کرده با حجاب شوی!

ای کاش از نگاه نامحرم هم سردت می شد

 

منبع:گنجینه حجاب و عفاف

  • رضا غفاریان
۱۰
خرداد

 

«فا بیان» دختر ۲۸ ساله فرانسوی است تا چندی قبل مدل لباس بسیار معروفی بود که شرکت‌های بزرگ به خاطر زیبایی‌اش با او قراردادهای کلان می‌بستند. به گزارش آخرین نیوز به نقل از مشرق، عکس او در مجله‌ها و شبکه‌های مختلف تلویزیونی به نمایش در می‌آمد ولی حالا در روستاهای دور دست افغانستان به درمان بیماران می‌پردازد و از زندگی خودش بسیار راضی و خوشحال است چرا که او حالا اسلام را پذیرفته و یک مسلمان است.

  • رضا غفاریان