قرارگاه فرهنگی یک بچه ارزشی

قرارگاه فرهنگی یک بچه ارزشی

اللهم اجعل محیای محیا محمد(ص) و آل محمد و مماتی ممات محمد(ص) و آل محمد

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پیوندها
پیوندهای روزانه

روایت‌های خواندنی از رهبری که نشناختیم1

دوشنبه, ۲۲ خرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۵۵ ب.ظ

«اقلیم خاطرات» نگاهی است دیگرگونه به زندگی امام (ره)؛ متفاوت با آنچه که تاکنون درباره بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی گفته شده است:

کتاب «اقلیم خاطرات» خاطرات مستند 10 سال (1347- 1357) فاطمه طباطبایی، عروس امام خمینی (ره) و همسر زنده‌یاد سیداحمد خمینی را دربردارد که سال گذشته از سوی پژوهشکده امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام‌ خمینی (ره) چاپ شد. «اقلیم خاطرات» در نمایشگاه امسال تهران هم جزو پرفروش ترین کتاب‌های غرفه موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) بود. نوشته زیر مروری است بر این اثر خواندنی.

  1- «یک شب امام گفتند: در جوانی سیگار می‌کشیدم. تا اینکه یک شب سرد زمستان که پشت کرسی مشغول مطالعه بودم، به مطلب مهمی رسیدم و فکرم به شدت درگیر فهم آن شد. در همین حال برای آوردن سیگار از اتاق بیرون رفتم. پس از بازگشت همین که نگاهم به کتاب افتاد که آن را بر زمین گذاشته و به دنبال سیگار رفته بودم، احساس شرمندگی کردم و با خود عهد کردم که دیگر سیگار نکشم. آن را خاموش کردم و دیگر سیگار نکشیدم». (ص 258)

 از این نمونه خاطرات ناب و منحصر به فرد از امام در کتاب «اقلیم خاطرات» کم نیست. مثلاً: - «هنگامی که پنج ماهه بودم پدرم به دست جعفرقلی خان و برادرش رضاقلی سلطان کشته شد. بزرگ تر که شدم برایم گفتند که پدر و پدربزرگم مرحوم آقاسید احمد از مردان شجاع خمین بوده‌اند. خاطره لالایی گفتن او (مادرم) با گیسوان بافته در دو طرف گونه‌اش در ذهنم نقش بسته است... در بچگی کار با تفنگ را آموزش دیدم. زمانی که اشرار به خمین تاخت و تاز می‌کردند. به برج خانه‌مان می‌رفتم و در آنجا در کنار دیده‌بان‌ها با تفنگی که از قدّم بلندتر بود می‌ایستادم. گاه سربازان روسی را که در خمین رفت و آمد می‌کردند می‌دیدم». (صفحات 262-263)

 - خانم (همسر امام) می‌گفتند: «یک روز احمد را برای کوتاه کردن موهایش به آرایشگاه بردم. آرایشگر موهای او را مدل آلمانی کوتاه کرد. هنگامی که آقا به خانه آمد از دیدن مدل موهای احمد - که بور هم بود - ناراحت شد، اما به من اعتراض نکرد. در حالی که به شدت خشمگین بود، گفت: چرا موی پسر من طلبه باید اینگونه کوتاه شود و خودش با قیچی موی او را کوتاه کرد. البته من هم بسیار ناراحت و عصبانی شدم. ولی سکوت کردم». (ص 359)

 - «در اتاق پائین کتاب‌های گوناگون و تازه تالیف شده نیز کنار دستشان بود که بیشتر طلبه‌های جوان و دانشجویان انجمن‌های اسلامی اروپا و آمریکا برای ایشان ارسال می‌کردند و ایشان آنها را با برنامه در ساعات معین مطالعه می‌کردند. آنچه از این کتاب‌ها به خاطر دارم، عبارتند از: فارسی شکر است از جمالزاده، طلوع انفجار، افضل الجهاد (نامه سرگشاده به شاه) از علی‌اصغر حاج سیدجوادی و کتاب‌هایی که از طرف دانشجویان انجمن‌های اسلامی تدوین شده بود. تفسیر سوره انفال نوشته سازمان مجاهدین خلق همچنین آثاری از جلال آل‌احمد و دکتر شریعتی. در آن زمان - موقع تبعید امام به نجف - من مشغول مطالعه رمان «شوهر آهو خانم» نوشته علی‌محمد افغانی بودم. امام از من خواستند هنگامی که آن را نمی‌خوانم در دسترس ایشان قرار دهم. جالب اینکه هنوز من آن را به پایان نرسانده بودم که امام تمام آن را خواندند. کنار این مطالعات پراکنده، روزانه چند بار برنامه تلاوت قرآن داشتند؛ پیش از نماز صبح، پس از بیدار شدن از خواب، پیش از نماز ظهر و مغرب، پس از نماز عشا؛ به طوری که در پایان هر ماه، چند بار قرآن را ختم می‌کردند». (ص 387)

 2- خانم طباطبایی در دو سه فصل اول به طور مفصل به اجداد و اعضای امام،‌ همسر و خانواده خودش می‌پردازد که در نوع خودش خواندنی است. نکته جالب آنجاست که به همراه این معرفی، خاطراتی از زبان آنها و یا درباره آنها می‌آورد. مثلاً در صفحات 261 تا 265 خاطراتی درباره اجداد و پدر حضرت امام از زبان آیت‌الله پسندیده برادر بزرگ امام آمده است.

در انتظار ادامه خاطره ها باشید.....

  • رضا غفاریان

امام خمینی

نظرات  (۱)

  • وب نوشت های من ....حکیمه بهمن زاده
  • درست می گید کتاب جالبیه .خود من هم بخش هایی از کتاب روخوندم اما تمامش نکردم .از بعضی خاطراتش واقعا تعجب کردم و برخی هم برام جالب بود

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">