۱۴
تیر
پسرک جلوی خانومی را میگیرد و با التماس میگوید :
خانم !
تو رو خدا یه شاخه گل بخرید
زن در حالی که گل را از دستش میگرفت
نگاه پسرک را روی کفش هایش حس کرد
چه کفش های قشنگی دارید !
زن لبخندی زد و گفت : برادرم برایم خریده است
دوست داشتی جای من بودی؟؟
پسرک بی هیچ درنگی محکم گفت :
نه ولی دوست داشتم جای برادرت بودم !
تا من هم برای خواهرم کفش می خریدم…