قرارگاه فرهنگی یک بچه ارزشی

قرارگاه فرهنگی یک بچه ارزشی

اللهم اجعل محیای محیا محمد(ص) و آل محمد و مماتی ممات محمد(ص) و آل محمد

پیام های کوتاه
آخرین مطالب
پیوندها
پیوندهای روزانه

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهدا» ثبت شده است

۱۸
تیر

صبح‌ها بعد از نماز می‌نشست و دعا می‌کرد؛ معنویتش خیلی بالا بود. یک روز بعثی‌ها ریختند داخل و همه را زدند؛ به پیرمرد گفتند: «تو اینجا چه می‌خوانی؟» او گفت: «به کوری چشم دشمنان برای امام خمینی رهبر عزیزم دعا می‌کنم».

خبرگزاری فارس: پیرمردی که زیر شکنجه بعثی‌ها برای امام دعا می‌کرد

  • رضا غفاریان
۰۹
خرداد

در وبلاگ بسم رب الشهدا و الصدیقین آمده است:افسران - ولایت...

عکس اول را در آورد: این پسر اولم محسن است.
عکس دوم را گذاشت روی عکس محسن: این پسر دومم محمد است، دوسال با محسن تفاوت سنی داشت.
عکس سوم را آورد و گذاشت روی عکس محمد؛ رفت بگوید این پسر سومم..
سرش را بالا آورد، دید شانه های امام(ره) دارد می لرزد..امام(ره) گریه اش گرفته بود..
فوری عکسها را جمع کرد زیر چادرش و خیلی جدی گفت:
چهارتا پسرم رو دادم که اشکتو نبینم..
همین..

  • رضا غفاریان
۲۰
ارديبهشت

نوشته شده در وبلاگ بهـتـریـن روزهـایـم:

داشت رو زمین با انگشت چیزی می نوشت، رفتن جلو دیدن چندین متر صدها بار نوشته:

حسیـــن......حسیـــن....حســـین......

طوریکه انگشتش زخم شده ! ازش پرسیدن:حاجی چکار میکنی ؟؟ گفت: 

                        چون میسر نیست من را کام او ....... عشق بازی میکنم با نام او ......

                                                       (خاطره ای از شهید پازوکی)

  • رضا غفاریان
۰۸
فروردين


   خیلــــــــی ها را صــــــــدا میزنند   

امـّـــا

   تنها عده ای میشنوند ! 

گام به گام عملی و مستند دوستی و انس با روح یک شهید

 هممون میدونیم شهید زندست و به انقلابی که به ثمر رسونده, سر میزنه و مدام اونو از گزند خطرات و تهدیدات حفظ میکنه. 

حالا تصور کنیم یا یکی از شهدا بتونیم رابطه دوستی - عاطفی برقرار کنیم.... 

فکر میکنین چه اتفاقی میفته !؟

      روح شهید با روح شما رفیق و همراه میشه.

      از فردا حضور شهید رو همیشه کنار خودتون احساس میکنید چون روح شما همیشه همراهتونه !

      در طول روز هواتونو داره ( موقع درس خوندن, نماز و انجام طاعات, غذا خوردن, مسجد رفتن, گردش و همه فعالیته ها.... ) 

      براتون مدام دعا میکنه چون شهدا فوق العاده رفیق باز بودن و هستند !

      نه تنها برای نماز صبح که بعد از مدتی برای خوندن نماز شب هایی باصفا بیدارتون میکنن.

      در هر مرحله از زندگی که چند گزینه انتخاب داشته باشید, به راحتی گزینه اصلح رو نشونتون میدن.

      لذت بندگی, عبادت, طاعت و معنویت رو به دوست خودشون خواهند چشاند.

      برای جوونهای در آستانه ازدواج, یه همسر خوب پیدا میکنن. یه دختر خانم یا آقا پسر خوب که اتفاقا اونم به شهید شما ارادت داره !!!

حالا به این مثلث فکر کنین :

     شما + دوست شهید شما + همسر شما (ارادتمند دیگر شهید)

          و در نهایت و اوج این رابطه این مثلث شکل خواهد گرفت :

     شما + دوست شهید شما + خــدا

      نسئل الله منازل الشهداء

  • رضا غفاریان
۰۱
فروردين

در فکه که بودیم کفشها را در آوردیم و با با پای برهنه روی رمل ها میرفتیم.در اواسط راه با یکی از بچه ها که در اردو شناخته بودمش هم مسیر شدیم.همینطور که صحبت میکردیم از داغ بودن رمل ها در این وقت ظهر حرف میزدیم و شکایت میکردیم.دوستم با یک تلنگر به موقع مرا منقلب کرد.

فکه

  • رضا غفاریان
۲۸
بهمن

آقا خوبی و بدی دیدین حلال کنین

ایشالا داریم میریم راهیان نور

همین روزا انشا الله

قول میدم برای همتون دعا کنم

خدایا کاش بشه مث شهدا زندگی کنم ،کمکم کن

پی نوشت: فعلا که شهدا برگشتمون زدن تا ببینیم دوباره میشه فعلا راهیان نور رفتنمون کنسله


  • رضا غفاریان
۲۱
بهمن
یار امام سلام

آن زمان که دشمن به جانمان حمله کرد شهدا ما را شرمنده کردند

نکند این روز ها که دشمن به نانمان حمله کرده است شرمنده شهدا شویم


در موسم سخت ابتلا می آییم

یکشنبه به یاد شهدا می آییم

حاشا که برای نان "ولی" بفروشیم

حالا که علی گفته بیا می آییم

  • رضا غفاریان
۲۱
بهمن
12.00

در گمنامی هم مشترکیم ای شهید....
تو پلاکت را گم کردی من هویتم را ....


نوشته شده در وبلاگ پهلوانان نمیمیرند


  • رضا غفاریان
۰۵
دی

+18

از تمامی شما بخاطر این عکس عذرخواهی میکنم

شرح در عکس

  • رضا غفاریان
۰۴
دی
عملیات والفجر مقدماتی احمد شهید شد.یکسال بعد توی عملیات خیبر ابوالقاسم.می گفت :امام حسین(ع) توی کربلا برای اسلام 72 تا شهید داد ، حالا نوبت ماست.وقتی همسرش علی تلخابی توی والفجر8 شهید شد گفت:«همه ی زندگیم فدای امام حسین(ع).از خدا میخوام منم شهید شم.»

سال66 توی مکه ، کنار خونه خدا رفت توی صف اول مراسم برائت از مشرکین.

شد « شهیده حاجیه خانم کبری تلخابی»

منبع:خط عاشقی

گردآوری:حسین کاجی

  • رضا غفاریان
۱۵
آذر
غیبت این دانش آموزان موجه است

کلاس درس امروز غزه

  • رضا غفاریان
۰۹
آذر

خبرگزاری مهر: نم نم باران شروع شده است. هوا تاریک است و صدای اذان مغرب به تو می گوید که روز به پایان رسیده است. این جا و این گوشه شهر اما تازه همه چیز دارد آغاز می شود.. صف خودروها پشت در ورودی پارکینگ طولانی است. هیچ کس اما کلافه و عصبانی نیست. ماموران پارکینگ هم البته عجیبند.نه ظاهرشان به نگهبان های پارکینگ ها می خورد و نه رفتارشان. لبخند از چهره هایشان محو نمی شود و با احترام تمام، سواره ها را راهنمایی می کنند تا در جای مناسب، ماشین را نگه دارند و پیاده شوند و بروند و به مراسم برسند. ورودی مراسم چند متر آن طرف تر است. جایی حوالی پل مدیریت.

این جا یک هیات دانشجویی است. هیاتی که بی ادعا و بی سروصدا، یکی از بهترین نمونه های عزاداری است که شور حسینی را با شعور حسینی همراه کرده است.

در جلوی درب ورودی خادمان هیات منتظرند تا با یک لبخند، به تو خوشامد بگویند و راهنمایی ات کنند. خادمانی که خودشان دانشجوی همین دانشگاه اند و عضو همین هیات متفاوت .هیاتی که این روزها خیلی بیشتر از قبل اسمش سر زبان ها افتاده. هیات «میثاق با شهدا»ی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع).

از هیات دانشجویی تا هیات مردمی

حالا دیگر مردم تهران، این جا را خیلی بیشتر از قبل می شناسند. نه فقط به خاطر دانشگاه معروفش . بلکه به خاطر هیات عزاداری اش که ویژگی های منحصر به فردش، هرروز و هرشب سینه به سینه و چهره به چهره بین اهالی تهران می چرخد و گزینه مناسبی شده برای آن ها که می خواهند یک عزاداری درست و حسابی و قابل قبول، به دور از آفت های رایج این روزها و شبهای هیات ها را تجربه کنند. هیاتی که می تواند برای خیلی  از هیات های مذهبی دیگر یک الگوی موفق باشد.

خود بروبچه های بسیج دانشگاه امام صادق(ع) می گویند سابقه هیات  دانشجویی شان خیلی بیشتر از این دو سه سال اخیر است که هیات، اسمی تر و معروف تر شده است. یعنی سابقه ای حدود 22 سال . در سایت اینترنتی این هیات درباره شکل گیری هیات میثاق با شهدا آمده است:« سال ۶۹ یعنی یکسال پس از فرمان تشکیل بسیج دانشجویی و طلاب توسط امام خمینی رحمه الله علیه و ایجاد بسیج دانشجویی دانشگاه، ضرورت و کمبود یک هیئت دانشجویی کاملاً احساس گردید و با رویکرد تجدید پیمان و میثاق با شهیدان سمت و سویی شهدایی گرفت و لذا نامش شد: هیئت میثاق با شهداء.از همان سال ها بود که خادمین هیئت میثاق با برگزاری جلساتی هفتگی در داخل محیط خوابگاهی به عزاداری برای اهل بیت علیهم السلام می پرداختند و یادی هم از رفیقان سفر کرده خود می کردند.»

هیات با همین فعالیت ها کم کم گسترده تر شد و آن قدر منسجم شد که بتواند پذیرای مهمانان خارج از دانشگاه هم باشد و از یک هیات دانشجویی خصوصی به یک هیات موفق عمومی تبدیل شود. این اتفاق در روزهای فاطمیه سال 85 رخ داد و درهای دانشگاه و هیات «میثاق با شهدا» به روی عموم مردم باز شد.

حضور سخنرانان بنام و واعظان خوشنام همراه با مداحان جوان (که از دانشجویان مقاطع فوق لیسانس و دکترای دانشگاه هستند) هم دلیلی بود برای این که استقبال مردم از این هیات دانشجویی روز به روز بیشتر شود. اما فقط سخنران و مداح، ویژگی این هیات دانشجویی نیست. تفاوت های این هیات دانشجویی در این چیزها خلاصه نمی شود.

 


برپایی مهدکودک و تعزیه در هیات نوجوانان

این جا فقط عزاداری نمی کنند. «میثاق با شهدا» اگرچه یک هیات دانشجویی است. اما برای همه اعضای خانواده، برنامه دارد. شاید به خاطر همین باشد که جمع خادمان هیات به دهها نفر می رسد.غیر از مجلس اصلی که در مسجد دانشگاه امام صادق(ع) برگزار می شود، یک جمع بزرگ از بروبچه های هیات هم  در گوشه و کنار هیات دارند مراسم دیگر را برگزار می کنند. مراسمی که هرکدامش ویژه افراد دیگر خانواده است.

هیات نوجوانان با برپایی مراسم تعزیه خوانی برای سنین نوجوانی تدارک دیده شده تا آنها را با فرهنگ عاشورا بیشتر آشنا کند. مهدکودک برای نگهداری کودکان توسط چند داشجوی دختر که از خادمین هیات هستند اداره می شود تا پدران مادران این کودکان بتوانند با فراغ بال از مراسم استفاده کنند. همچنینغرفه های عرضه کتاب و لوح فشرده، گروه های نمایشی و ...

اجرای همه به عهده بچه های هیات است. بچه هایی که همه شان دانشجو و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد و دکترا هستند. از رفتارشان با مردم مشخص است که «خادم سیدالشهدا بودن» را عبادت می دانند.

غیر از این ها سروکار بروبچه ها با اینترنت هم هست. غیر از سامانه اطلاع رسانی پیامکی، سایت اینترنتی هیات هم، به روز است و سخنرانی ها و مداحی های شب های قبل  به تفکیک روز و سبک در دسترس و آماده دانلود است. حاشیه های هرشب، در سایت منتشر می شود و تصاویر  هرشب نیز برروی لینک های جداگانه قابل دسترسی است. غیر از این ها در شبکه های اجتماعی هم وضعیت ظرفیت پارکینگ ها لحظه به لحظه به روز می شود .سایت هیات را می توانید این جا ببینید.

عبودیت و تاثیر آن در سبک زندگی

موضوع سخنرانی ها و مداحی ها هم از دیگر نکته های قابل توجه در این هیات است. حجت الاسلام «علیرضا پناهیان» سخنران دهه اول محرم امسال هیات، موضوع «عبودیت و ارتباط آن با سبک زندگی» را برای سخنرانی های امسال هیات انتخاب کرد. موضوعی که برای بسیاری از عزاداران جالب و تکان دهنده بود.

اینجا همه مداحند / خبری از آهنگ ترانه های لس آنجلسی نیست

مداحی های هیات هم در نوع خود کم نظیر است. «میثم مطیعی» و «امیر عباسی» با اشعاری که  شاعران جوان و خوش ذوق برایشان سروده اند، هرشب میان قیام عاشورا با موضوعات روز پیوندی جالب برقرار می کردند. تکیه بر مقتل خوانی و منابع مستند تاریخی به همراه ملودی های ابداعی و دوری از سبک های ترانه های معروف نیز از ویژگیهای میثم مطیعی است که این مداح جوان و دانشجوی دکترای دانشگاه امام صادق(ع) را به یکی از مداحان خوشنام این سالها تبدیل کرده. تا جایی که او را در زمره مداحان مراسم سوگواری بیت رهبری در سالهای اخیر هم قرار داده. سفر حج میثم مطیعی در موسم حج امسال نیز مداحی ها و شعرهای او را حال و هوایی دیگر بخشیده است.

شاید اما مهم ترین نکته که سوگواران و شرکت کنندگان در هیات میثاق با شهدا را به هم نزدیک تر می کند، سرود دسته جمعی هیات باشد. سرودی که تقریبا همه آنهایی که پای ثابت هیات هستند، آن را از بر هستند و در هر مراسم هیات، دسته جمعی می خوانند و نمایش وحدت را می سرایند. سرودی که این طور شروع می شود:«هر نفس با شور عاشورا / نغمه «یا لیتنا» دارد/ می‌کِشد ما را / یک نگاه تو/ می‌کُشد ما را / قتلگاه تو/ ما بسیجی‌های روح الله / با شهیدان عهد خون بستیم /روز اول یا علی گفتیم / تا به آخر با علی هستیم». این سرود را می توانید در اینجا بشنوید.

آشپزهایی که سه روز از آشپزخانه بیرون نرفتند

اطعام عزاداران هیات میثاق با شهدا هم در نوع خودش جالب است. اطعام این جا هم درست مثل همه کارهای دیگر هیات، خودگردان است. شاید برای همین باشد که هیات، بیشتر از چند شب نتوانست از مردم با شام پذیرایی کند. برخی آشپزها هم از خود بروبچه های دانشگاه هستند. آشپزهایی که می گویند سابقه داشته که سه شبانه روز پشت سر هم  از آشپزخانه هیات بیرون نزنند.

 

بسیجیانی که یک شب هم عزاداری نکردند

ساعت از 10 شب گذشته. حالا دیگر مراسم تمام شده و جمعیت به سمت خروجی ها در حال حرکتند. باران با سوز سرما همراه شده و زمین خاکی پارکینگ را گل آلود کرده است.صف ماشین های منتظر خروج از پارکینگ ها طولانی است. چهره های خادمان اما دیدنی تر شده است. با کفشهایی در گل و لای فرو رفته و لباس هایی که باران نمناکشان کرده است، همان جا ایستاده اند و خودروها را هدایت می کنند. رفتارشان اما بر عکس ظاهر و لباسهایشان هیچ تغییری نکرده. همچنان لبخند بر لب دارند و در کمال احترام صحبت می کنند.«التماس دعا»یی می گویند و خودروها را راهی می کنند. انگار تمام کارها و رفتارهایشان برنامه ریزی شده است. دانشجویان بسیجی که صورتشان از سرما گل انداخته. اما لبخند از چهره اشان محو نشده است با اینکه حتی نتوانستند یک شب هم عزاداری کنند!

                               

  • رضا غفاریان
۲۹
آبان
با اشک‌هاش دفتر خود را نمور کرد

در خود تمام مرثیه‌ها را مرور کرد

ذهنش ز روضه‌های مجسّم عبور کرد

شاعر بساط سینه‌زدن را که جور کرد

 احساس کرد از همه عالم جدا شده ست

در بیت‌هاش مجلس ماتم به پا شده ست

 در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت

وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت

 وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت

مثل همیشه رخصتی ازمحتشم گرفت

 باز این چه شورش است که در جان واژه‌هاست

شاعر شکست خورده‌ی طوفان واژه‌هاست

 بی‌اختیار شد قلمش را رها گذاشت

دستی ز غیب قافیه را کربلا گذاشت

 یک بیت بعد واژه‌ی لب تشنه را گذاشت

تن را جدا گذاشت و سر را جدا گذاشت

 حس کرد پا به پاش جهان گریه می‌کند

دارد غروب فرشچیان گریه می‌کند

 با این زبان چگونه بگویم چه ها کشید

بر روی خاک و خون بدنی را رها کشید

 او را چنان فنای خدا، بی‌ریا کشید

حتی براش جای کفن؛ بوریا کشید

 در خون کشید قافیه‌ها را، حروف را

از بس که گریه کرد تمام لهوف را

 اما در اوج روضه کم آورد و رنگ باخت

بالا گرفت کار و سپس آسمان گداخت

 این بند را جدای همه روی نیزه ساخت

خورشید سر بریده غروبی نمی‌شناخت

 بر اوج نیزه گرم طلوعی دوباره بود

او کهکشان روشن هفده ستاره بود

 خون جای واژه بر لبش آورد و بعد از آن...

پیشانیش پر از عرق سرد و بعد از آن...

 خود را میان معرکه حس کرد و بعد از آن...

شاعر برید و تاب نیاورد و بعد از آن...

 در خلصه‌ای عمیق خودش بود و هیچ کس

شاعر کنار دفترش افتاد از نفس

حمیدرضا برقعی

  • رضا غفاریان
۰۲
آبان

بچه هایی که میخونم نمره درس آمادگی دفاعیشون رو 20 شدن دیگه لازم نیست خرداد بیان سر جلسه امتحان الان هم میتونن برن تو حیاط بازی کنن!!!! تعطیلات خوش بگذره....

زهرا عرب، فائزه شبانیان، فاطمه کریمی، مینا ربیعی، فاطمه شمس، پریسا رضایی، محدثه مهدوی نیا، پریسا زندیان، الهام حسن‌زاده، ریحانه شریفی، زهرا عباسیان، هانیه انتظامی، آمنه خاکسار، نرگس کوهی کمال، مرضیه سلیمی، مرضیه احمدی، مریم خاقانی، مائده فرهمندیان، رویا عسگری، شبنم مقدسی، زهرا غفاری، ماندانا الهیان، مژگان هادی‌پور


امیدوارم صبری بیشتر از صبر ایوب ، درد و غم این فاجعه رو برای مادر و پدراشون کم رنگ بکنه!

 

 

  • رضا غفاریان
۱۴
مهر

میخواست برای عروسیش کارت دعوت بنویسه.اول رفته بود سراغ اهل بیت.یک کارت نوشته بود برای امام رضا(ع) مشهد. یک کارت  برای امام زمان(عج) مسجد جمکران، یک کارت هم به نیت حضرت زهرا(س) انداخته بود توی ضریح حضرت معصومه(س).

قبل عروسی بی بی تومده بود به خوابش فرموده بود:«چرا دعوت شما رو رد کنیم؟چرا به عروسی شما نیایم؟کی بهتر از شما؟ببین همه آمدیم. شما عزیز ما هستی.»

سردار شهید مصطفی ردانی پور(فرمانده قرارگاه فتح)

خط عاشقی2-خاطرات عشق شهدا به حضرت زهرا(س)-تدوین:حاج حسین کاجی

  • رضا غفاریان
۱۰
مهر

در آبان سال 1363 شهید زین‌الدین به همراه برادرش مجید (که مسئول اطلاعات و عملیات تیپ 2 لشکر علی‌بن ابیطالب(ع) بود) جهت شناسایی منطقه عملیاتی از باختران به سمت سردشت حرکت می‌کنند. در آنجا به برادران می‌گوید: من چند
ساعت پیش خواب دیدم که خودم و برادرم شهید شدیم!
موقعی که عازم منطقه می‌شوند، راننده‌شان را پیاده
کرده و می‌گویند: خودمان می‌رویم. حتی در مقابل درخواست یکی از برادران، مبنی بر همراه شدن با آنها، برادر مهدی به او می‌گوید: تو اگر شهید بشوی، جواب عمویت را نمی‌توانیم بدهیم، اما ما دو برادر اگر شهید بشویم جواب پدرمان را می‌توانیم بدهیم.
فرمانده محبوب بسیجیها، سرانجام پس از سالیان طولانی
دفاع در جبهه‌ها و شرکت در عملیات و صحنه‌های افتخارآفرین، در درگیری با ضدانقلاب شربت شهادت نوشید و روح بلندش از این جسم خاکی به پرواز درآمد تا در نزد پروردگارش ماوی گزیند. همان طور که برادران را توصیه می‌کرد:
ما باید حسین‌وار بجنگیم؛
حسین‌وار جنگیدن یعنی مقاومت تا آخرین لحظه؛
حسین‌وار جنگیدن یعنی دست از همه چیز کشیدن در زندگی؛
ای کاش جانها می‌داشتیم و در راه امام حسین(ع) فدا می‌کردیم؛
از همرزمانش سبقت گرفت و صادقانه به آنچه معتقد بود و می‌گفت عمل کرد و عاشقانه به دیدار حق شتافت.
هفته دفاع مقدس مبارک
شادی روحشون صلوات.....

  • رضا غفاریان
۱۶
شهریور

در سالروز ولادت حضرت امام حسن مجتبی علیه‌السلام محفل شعرخوانی جمعی از شاعران کشور در حضور آیت‌الله خامنه‌ای برگزار شد. پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR متن اشعار قرائت‌شده در این دیدار را منتشر می‌کند.


شعرخوانی وحیده افضلی

به آرمیتا دختر شهید رضایی‌نژاد

آرمیتا! بباف موهاتو! تا همه نگات کنن
همه‌ی فرشته‌های آسمون صدات کنن
هی بزن چرخ... بزن چرخ... بشین روی چمن
تا که گنجیشکا بیان گریه رو شونه‌هات کنن
توی چشمای سیاهت پر خنده... پر اشک
چی می‌شد گلوله‌ها نگا به گریه‌هات کنن
می‌دونی نقاشی‌هات، تاریخ کشورم می‌شن
یه روزی میاد که قهرمان قصه‌هات کنن
آرمیتا! اطلسی‌ها می‌خوان بیان رو دامنت
خودشونو قربون حالت خنده‌هات کنن
دوس دارم بالا بری بالاتر از ستاره‌ها
هی بری بالاتر و زمینیا نگات کنن
شک نکن یه روز میاد... یه روز که خنده‌های تو
همه‌ی قاتلای دنیا رو کیش و مات کنن
آرمیتا! موهاتو کوتاه نکنی! کبوترا
اومدن لونه توی قشنگی موهات کنن
تو می‌خوای حضرت آقا رو «پدر» خطاب کنی
حضرت آقا می‌خوان تو رو «پری» صدات کنن

آرمیتا رضایی نژاد فرزند شهید داریوش رضایی نژاد به همراه مادرش در سفر حج

  • رضا غفاریان
۰۱
شهریور
یادی از شهید «سید سعید پور جندقی»
در ناز و نعمت زندگی کردن و دست کشیدن از همه آن لذت های دنیایی کار همه کس نیست به جز افرادی که چشم سر را بسته و چشم دل را بر خوبیهای جاودانه باز کرده بود. شهید سید سعید پور جندقی یکی از همان عارفانی است که در جبهه به این مقام رسیده است.

  • رضا غفاریان
۱۲
تیر

بعد از اینکه امتحان کنکور رو داد..رفت به جبهه....شهید شد..
بعداز شهادتش تو روزنامه خبر قبولیش تو دانشگاه سراسری اومد...
شهید ناظم طالبی

  • رضا غفاریان
۱۰
تیر

ای شهیدان!دردها برگشته اند

روزهامان را به شب آغشته اند

فصل هامان گونه ای دیگر شدند
چشمهامان مست وجادوگر شدند

هفته ها در هفته ها گم می شوند
وهم ها فردای مردم می شوند

روزگاری آشنا با شب بُدیم
آشنا با یارب و یارب بُدیم

سرخ مردان را امیدی داشتیم
مرگ را بازیچه می پنداشتیم

هان، چه شد آن گریه های نیمه شب
آن همه سوز و گداز و تاب و تب

وای بر ما باد و بر فردای ما
گر شقایق ها، روند از یاد ما

پای در گل در مسیر بندگی
ای دریغ از این همه شرمندگی

راستی ای دوستان ما کیستیم
ما که روزی با شهیدان زیستیم

هیچ می دانی چرا بی حاصلیم
چون که از یاد شهیدان غافلیم

  • رضا غفاریان